مراقبه

آلتِ اِشکارِ خود جز سگ مَدان
کَمترَک انداز سگ را استخوان

"مثنوی معنوی"

کیفیتِ حاکم بر نفس، کیفیتِ «خواهندگی» و «لَه لَه زدن» است. چه در بُعدِ جسمی چه در بُعدِ روانی.
به لحاظ جسمی ذهن همیشه "خواهانِ" تندرستی، زیبایی و توانمندی است. و به لحاظ روانی "خواهانِ" مطرح بودن، محبوب بودن، محترم بودن، قدر دیدن و بر صدر نشستن، درخشیدن و جلوه گری و هزار کوفت و زهرمارِ اعتباریِ دیگر است.
  یگانه راهِ انسان، انتخابِ کیفیتِ نه گفتن و «لائیت» در برابر آن است. این کیفیت، در خودشناسیِ عرفانی، از طریقِ مراقبه و هشیاریِ همیشگی نسبت به این تمایلات و خواسته ها، چه در جَلوَت [ در روابط مان  با دیگران] چه در خلوت [با خودمان] محقَّق می شود. مراقبه ی همیشگی، مانعِ رسیدن غذای لازم و انرژی گرفتنِ نفس برای تحققِ خواسته ها می شود. بنابراین، از تحرک و پویایی در جهتِ استمرار باز می ایستد و آرام می گیرد. تحققِ مراقبه، در واقع همان کشتنِ نفس، یا مُردن یا تحققِ سکوت  است که مهمترین «کار» در عرفان محسوب می شود.
«کار» آن دارد که حق را شد مُرید
بهرِ امرِ حق، زِ هَر غیری بُرید

"مثنوی معنوی"

رضا.ع


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر