عزاداری و ستایش رنجهای بزرگانِ دینی

شاید، اصلی ترین کارکرد عزاداری و گرامیداشت رنجهای  بزرگان دینی و قدیسان مذهبی، فرافکنی رنجها و آلامیست که انسانها در طولِ تاریخ بر دوش جانشان سنگینی میکرده است . انگار این نوحه و زاری بر رنجهای آن بزرگان ، به نوعی مؤثرترین راه برای تخلیه و تخدیر درد و رنجی است که در وجود روانی انسانها، در طول زندگی اجتماعی و حتی در پهنه ی زیست تاریخی انسان بر روی کره ی خاکی انباشته شده است و در این مراسم و مجالس ، از طریق ابراز احساسات ، مجال بروز می یابند و به یک امر بیرونی فرافکنی می شوند .کاش انسان می دانست این غم و اندوه و رنج و زاری و تألم ، نه بر مظلومیت و معصومیت یک انسان یا یک موقعیت تراژیک بیرونی ، بلکه بر فقدان یک کیفیت و یک موقعیت تراژیک درونی است. این تألم و زاری منشأ در دو نوع رنج انسان دارد که در واقع یکی اند ، اما مولانا برای کمک به آگاهی ما، آنرا در دو سطح بیان داشته است. یکی رنج ناشی از حرمان و جداماندگی از فطرت پاک و کیفیت آینه گی وجود .
بشنو این نی چون حکایت می کند
از جداییها شکایت می کند
و دیگری رنج ناشی از غلبه و سایه افکنی حرص و هوی و خواستن و چیزدیگری شدن ( هستی سازی مستمر ذهنی و توهمی)  بر وجود روانی ما انسانها .
جمله خلقان سخرهء اندیشه اند
زین سبب خسته دل و غم پیشه اند
آن بزرگان در واقع ، سمبل درون پاک مایند و ما نادانسته برای روح خودمان می گرییم  و بنابر انسان شناسیِ مولانا ، در واقع باید بر دل و دین خراب و نازیبای خودمان نوحه کنیم.
همچنین است ، نذورات و موقوفاتی که بنامِ این بزرگان می شود . گویا ، انسان به این وسایل بدنبالِ بازیابی، پاکی و تطهیر  ازلی، و رهایی از چنگال "خود" است.
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
می گرییم و اندکی صاف و زلال و آرام می شویم، اما به دلیل جهل و ناآگاهیمان ، بی درنگ ، آش همان آش است و کاسه همان کاسه.
 باز حرص و آز و خواستن و تلاش برای داشتن ها و چیزی شدن ها  و وابستگی به داشته ها و در پی آن، رنج .
 فرقی نمی کند در کجا زندگی می کنیم و به چه چیز عقیده داریم. این ستایش و گرامیداشت در گوشه و کنار این کرهٔ خاکی به اشکال  مختلف و مراسم گوناگون بروز می یابند . در مغرب زمین ، رنجهای مسیح مصلوب ستوده و گرامی داشته می شود و در خاورمیانه رنجهای خاندان و آلِ رسول.
در کُنه و ماهیت مساله فرقی بین اینها نیست . هردو تخدیرند و فرافکنی . تخدیر و فرافکنی رنج .
رنجِ انسان ، در پهنهء زیست اجتماعی و تاریخی.
رضا.ع

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر