به نظرمی رسد، مهمترین ابزار و عاملِ حفظ و استمرارهویت فکری "مقایسه" است.
شواهد:
۱. مُصفا در جاهای مختلف اشاره می کند که مسألهٔ هویت فکری در انسان به دلیلِ ارتباطاتش با دیگران بر ذهن عارض شده است. یعنی، اگر دیگرانی نبودند، مسالهٔ شخصیت و نمایش و هستی بافی و توهمِ هویت، بر ذهن حاکم نمی شد. و مثالی را مطرح می کند و در آنجا می گوید: که اگر انسان به تنهایی در جزیره ای می زیست، از هویت خبری نبود.(نقل به مضمون).
این نشان می دهد که بذر هویت با مقایسه در وجود روانی ما ریشه دوانده است. و خشم، ملامت، نمایشِ شخصیت، رقابت و سایر میوها ی تلخ و زیانبارِ درختِ هویت از این ریشه ی خبیثه تغذیه می کنند.
۲. در مثنوی با اقتباس از قرآن(اعراف۱۱،۱۲) داستانِ طغیانگریِ شیطان و سجده نکردنِ او بر آدمِ ابوالبشر آورده شده :
اوّل آنکس کاین قیاسکها نمود
پیشِ انوارِ خدا، ابلیس بود
گفت: نار از خاک بی شک بهتر است
من زِ نار و او زِ خاکِ اَکدَر است
ابلیس در اینجا سمبلِ هویت فکری و نورِ خدا سمبلِ فطرت/حقیقت است. این نشان می دهد، اولین اِبرازِ هویت فکری علیه فطرت/حقیقت که سرنوشتِ معنویِ انسان را رقم می زند با مقایسه و قیاس صورت گرفته است. توجیه و استدلالِ شیطان برای سرپیچی از دستورِ حقٓ با مقایسه صورت می گیرد. چون می گوید: من از آتشم و او از خاکِ کِدِر.
۳. خارج شدنِ کودک از کیفیتِ فطرت، با نوعی طلب کردن، به امیدِ چیزی شدن همزمان است. این طلب کردن و حرکتِ زائد، با مقایسه در ذهن ایجاد می شود. به همین دلیل، تنها داروی بیمارِ هویتی، احتماست. احتما، یعنی توقفِ خواستن، تا مقایسه نباشد، "خواستن"ی نیست.
۴. با فلش بک به گذشته ی خودمان و مشاهده ی احوالِ درونی مان این نظر تأیید می شود که مهمترین ابزار و عاملِ حفظ و استمرارِ هویت فکری مقایسه است و خشم و ملامت و سایر کیفیاتِ مخرب، بعد از او به ذهن عارض می شوند.
رضا.ع
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر