خلق ماتِ آرزو اَند و ھوا
زان پذیرااَند دستانِ تو را
"مثنوی معنوی"
این بیت اشاره به تنهایی انسان دارد. می گوید:
اطرافیانت و در مجموع، انسانهایی که با آنها سروکار داری، حیران و دلبسته ی امیال و آرزوها و نیازها و تصاویرِ ذهنیِ خودشانند. و بخاطرِ این نیازها و امیال و تصاویرِ ذهنی است که تو را تحویل می گیرند و می پذیرند و محبّت و احترام می کنند. بعبارتِ دیگر، در پسِ این پذیرش و محبت و احترام، انواعِ محاسبات، نقشه ها و انتظارات و لذتها و منافع، نهفته است.
نتیجه ۱ :
بنابراین به هیچ چیز و هیچکس در بیرون، دل نبند و امیدوار نباش، مگر آنکس که خالی از آرزو و هویٰ باشد، که آنهم:
گفتند، یافت می نشود جسته ایم ما!!!
نتیجه ۲ :
آدمی خوارند اغلب مردمان
از سلام علیک شان، کم جو، اَمان
نتیجه ۳ :
بنابراین، آزاده و رها و بی نیاز و بی تعلّق باش.
نتیجه ۴ :
عشقِ آن زنده گُزین کو باقی است
کز شرابِ جان فزایت ساقی است
"تن" ها: انسانها، دیگران(در اینجا)
رضا.ع
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر