معیارِ زندگیِ سالم با نگاه به "مثنوی معنوی"

جان نباشد جز خبر در آزمون
هرکه را افزون خبر جانش فزون
"مثنوی معنوی"

جان در اینجا به معنای خبر داشتن و آگاهی یافتن
است، اما آگاهی از  چه چیزی باعثِ افزونیِ جان می شود؟
جواب در این ابیات است:

 چون شنیدی شرحِ بحرِ نیستی                          کوش دایم تا درین بحر ایستی

چون که اصلِ کار گاه آن نیستی است                       که خلا و بی نشانَست وتُهی است

جمله استادان پیِ اِظهارِ کار                              نیستی جویند وجایِ اِنکسار

لا جرم استادِ استادان صَمَد                              کارگاهش نیستی و  لا  بُوَد

هر کجا این نیستی افزون ترست                           کارِ حق و کارگاهش آن سَرَ ست

 بنابه این ابیات‌، آگاهی از نیستی و عدم باعث افزونیِ جان می شود. بنابراین برای کسی که در طریقِ خودشناسی گام بر می دارد، مهمترین اصل و معیارِ زندگیِ  مفید و سالم، باید متکی بر عدم و نیستی باشد.
 البته این آگاهی از جنسی است که همزمان عینِ عمل است. یعنی در روابط و سبکِ زندگی فرد کاملا" مشهود است.
 بنابراین، با تأکید بر این اصل، هریک از ما باید زندگی خود را عیارسنجی کنیم. یعنی، ببینیم که چقدر زندگیمان با آن منطبق است. چقدر  مشتاقِ در باختن و قربانی کردنِ هویت و هستی در پای «نیستی» هستیم و آنرا روزانه تمرین می کنیم. جدیّت در تمرین های مبتنی بر «نیستی» و آگاهی و حضورِ مستمر،  نشان می دهد که چقدر  زندگیِ روزانه مان سالم است یا به تعبیرِ دیگر چقدر در روشنایی و نوریم و چقدر در تاریکی و گور.

ﺩﻳﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻮ ﺍﺯ ﻋﺪﻡ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ
ﺫﺍﺕِ ﻫﺴﺘﯽ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻣﻌﺪﻭﻡ ﺩﻳﺪ

رضا.ع

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر